سسلام
خوبین؟من ک اصلا خوب نیستم و نمی تونم به سر کسی غر بزنم ولی خسته شدم
الان فکر کنم 2ماهی میشه که بنایی دارن اصلا اوضاعیه بیا و بیبن...شتر با بارش که هیچی با اون عزمت گم میشه.
نه جای نشستن هست "نه ارمشی هست ...
خسته شدم از اینکه هر روز خسته تر و گرفته تر از دیروز دیدمش با اون چشمای که خوابو ارامش و استقلال فردیشو التماس میکنه
... چی جوری به سرش غر بزنم وقتی میبنم دست تنها یه ساختمون و 12 نفر ادم و می چرخونه؟
وقتی 3تاداداشنو هیچ کدوم رگ غیرت ندارن که برادر بزرگتره و ....
ای بابا ..چی بگم دیگه؟بیخیال.............
فردا قراره با دوستم برم تجریش و اصلا حوصله ندارم
عشقم "نفسم "زندگیمی به خدا دوست دارم ..2 تا دوست دارم ..1یکی این دنیا ... 1یکی اون دنیا